به نام نامی الله

بودن‌هایم در میان کوهی از نبودن‌ها گم شد، ناپیدایی که سخت پیدا می‌شود.

به دنبال ارزش بودن راهی ناهموار را برای رسیدن شروع کردم، اما در آخر جایی

برایش نیافتم.

ناامید و نالایق، با سری افتاده از شرم حضور با کوله‌باری از غم‌های بیشتر شده

راه برگشت در پیش گرفتم، اما انگار در تقدیرم برگشت نقاشی نشده بود. جایی

را که آخر راه با چشم‌های خسته می‌پنداشتم،فریبی از جنس خطای قلبی‌ام بود

که اگر به عقب برمی‌گشتم خطایی بزرگ‌تر را به دوش‌های ناتوانم هدیه می‌دادم.

هنوز راهی طولانی در پیش داشتم،راهی که برایم در آن ناامیدی تقدیر نشده بود.

تقدیری شیرین انتظارم را می‌کشید؛ تقدیری پر از بودن‌ها و ماندن‌ها.

بودن‌هایی که در لابه‌لای نبودن‌ها راهی برای عبور می‌خواهد.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روناس طرح ايناز چت|بيتا چت|وبلاگ|وب سايت کاغذ دیواری دکورپرینت 青春年少時 هربال دارو معرفی کالا فروشگاهی منتظر آشنا ویزای شنگن و اقامت اروپا ویلان سنت نبوی