به نام خالق بی‌همتا

خورشید مانند ستاره‌ شب‌های مهتابی و صاف از لا به‌ لای ابرهای سیاه و سفید

مسافر زمان،خودش رو به رخ هستی،زمینی می‌کشید.گلبرگ‌های سرخ و صورتی و

هزاررنگ بوته‌های کوچک روییده در صخره‌های مرتفع کوهستان عشق‌بازی می‌کردند 

با آن چشمک‌های ریز پر از گرمایی که عشق را به ساقه‌های نورسته‌شان هدیه می_

داد.

باد هوهوکنان ناظر این عشق پر از تب دو دلداده هستی؛از گوشه‌ای به گوشه دیگری 

در حرکت بود و اجازه نمی‌داد ابرها به طور کامل حجابشان را از رویش بردارند.آخر دیدن

داشت این عشق پنهانی بدون هوس خودنمایی.عشقی که عریانی‌اش ممکن بود آن

عاشق و معشوق را از هم دور و مابینشان را با پژمردگی معشوق به پایانی تلخ پیوند

زند.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گم شده در زمان Michael آنی‌لار دوشرگه‌سی مصطفی نجم آبادی - روانشناس قزوین معرفی کالا فروشگاهی زندگی اخبار تحلیلی شهر گرگان وبلاگ خرید بلیط هواپیما تیک بان روستای سیان جرقویه (امامزاده شاه چشمه) به وبلاگ علمی مهندسی motobook-engineering خوش آمدید